|
با پا راه بری کفش پاره می شه , با سر کلاه :
|
یعنی هر کاری خرج دارد.
|
بزک نمیر بهار میاید کمبزه با خیار می یاد:
|
وعده سر خرمن به کسی دادن .
«پ»
دارایی و مال و منال را به هر کسی که بخواهد نباید داد.
|
پیاده شو با هم راه برویم :
|
در مورد کسی گفته می شود که خیلی مغرور و متکبر شده باشد.
یعنی کار سخت انجام دادن .
|
پول نداده , میان لحاف خوابیده :
|
بی سرمایه شریک مال مردم می شود و بیشترین سود را هم می خواهد.
یعنی ظاهر و باطنش یکی نیست , منافق است .
|
پیاز هم خودش را داخل میوه ها کرده :
|
آدم نادرست و ناشی خود را با اهل فن مساوی بداند.
ناسزا و دشنام زیاد گفتن .
دیگر کاری را انجام ندادن .
|
پیش توپچی ترقه در می کند:
|
موقعی گفته می شود که شخص حقیری پیش مرد فاضلی اظهار وجود کند.
|
پی خر می گردد که نعلش را بکند:
|
زیاده طلبی و سود جویی بیش از حد .
|
پای خر یک بار به چاله می رود:
|
مثل کسی که یک با اشتباه کند.
|
پدر و مادر میوه نایابند :
|
فرزند پیدا می شود ولی پدر و مادر پیدا نمی شود.
«ت»
|
تا به آب نزنی شنا گر نمی شوی :
|
تا دست به کار نزنی آن را یاد نمی گیری .
|
تا ابله در جهان است مفلس در نمی ماند :
|
از نادانی دیگران سود بردند .
|
تا گوساله گاو شود دل مادرش آب شود!:
|
تا زمانی که پسر مثل پدر گردد جگرها خون شود .
|
تو بگی ف من میگم فرح زاد :
|
موقعی گفته می شود که کسی بخواهد از هوش خود تعریف کند.
|
توی دعوا نان و حلوا خیر نمی کنند :
|
توی شلوغی کسی به فکر کسی نیست .
کسی که دست از عادتش برندارد.
به چیزی بی پایه تکیه داشتن .
کنایه از همیشه با هم بودن است .
|
تعارف شاه عبدالعظیمی است :
|
یعنی به زبان می گوید ولی از دل راضی نیست .
عصبانی مشو.
یعنی در فصل تابسان مردم فقیر و بی لباس ناراحت نیستن .
خودت را آماده هرگونه کار سخت و دشواری بکن .
|
تا نهال تر است باید راست کرد :
|
تا بچه کوچک است تربیت مفید است .
«ج»
|
جایی نمی خوابه که آب زیرش بره :
|
برای افراد زیرک گفته می شود.
|
جوانی است و هزار چم و خم :
|
آراستن برای جوانان زیبنده است .
|
جیبش را تار عنکبوت گرفته است :
|
مواقعی گفته می شود که کسی بی پول باشد.
|
جایی رفت که عرب نی انداخت :
|
کنایه از این است که بازگشتی ندارد.
وقتی کسی پیش دیگران محبوب می شود.
جنگ و جدال دروغین که برای گول زدن باشد.
یعنی سرو صدا و بی ابرویی کردن .
«چ»
|
چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است :
|
اول به خودش رسیدن بعدآ به دیگری .
|
چاقو دسته خودش را نمیبره :
|
خویشان وبستگان برای همدیگر ناراحتی تولید نمی کنند.
خرید جالب نکردن .
برای شوخی به کسی گفته می شود که از موضوع روشن و واضح خبر می دهد.
به مزاح به کسی اطلاق می شود که از صدای کوچک بترسد .
|
چند کلمه از مادر عروس بشنو :
|
تحقیر کردن برای صحبت کردن کسی آورده می شود.
با نگاه کردن از سرانجام مسئله با خبر می شود.
چادر پوشش و حفاظ برای زن است .
|
چشمش هزار کار می کنه که ابروش نمی دونه :
|
خیلی زیرک و موذی است .
«ح»
|
حرف راست را باید از بچه شنید :
|
صحبت درست را که کودک می گوید صحیح است .
|
حرف خود تو کجا شنیدی ؟ اونجا که حرف مردمو شنیدی :
|
هرکس غیبت شمار را در جمع بکند , بدان که غیبت دیگری را به شما خواهد گفت .
|
حیف از طلا که خرج مطلا کند کسی :
|
پول و هزینه زیادی صرف کسی شود که کاره ایی از آب در نیاید .
|
حساب حسابه , کاکا برادر :
|
مثل : برادریمان به جا بزغاله یکی هفت صنار
|
حوض نساخته , قورباغه پیدا شد :
|
در مورد کسی است که کاری برای جائی انجام نداده ولی برای آنجا می خواهد رئیس و مدیر انتخاب کند.
|
حرفهات مفت , کفشهات جفت :
|
در مورد شخصی گفته می شود که از پیروز شده نهایی و خیلی خود در آینده صحبت می کند.
درست گفتن مسئله ای در باره حق کسی .
|
حیف از آنها که مردند و آواز تو را نشنیدند:
|
به شوخی گفته می شود که آواز تو زشت و زننده است .
|
حرامزادگی مایه نمی خواهد:
|
دروغ گویی و تزویر چیزی است که همه کس از آن با خبر است .
«خ»
|
خار را در چشم دیگران می بینه و تیر را در چشم خودش نمی بینه :
|
در مورد همه کس به غیبت و تهمت می پردازد.
|
خانه اگر پر از دشمن باشد بهتره تا خالی باشد:
|
اگر خانه خالی باشد یا در آن افراد کم باشند مورد حمله دزدان شود .
|
خرس در کوه بوعلی سیناست :
|
کسی که سواد کم دارد , در برابر بیسوادان می شود گفت که او دانشمند روزگار است .
|
خر که جو دید کاه نمی خوره :
|
در مورد کسانی گفته می شود که بهره فراوان ببرند با بهره کم نسازند.
|
خر گچ کش روز جمعه از کوه سنگی می یاره :
|
فرد بدبخت برای او همیشه کار است حتی روز جمعه.
|
خدا نجار نیست اما در و تخته رو خوب بهم میندازه :
|
در موردی گفته می شود که دو همسایه و یا زن و شوهر با هم جور باشند.
|
خوشا چاهی که آب از خود برآرد:
|
در مورد کسانی است که خودشان از خود جوهری دارند.
|
خود را به موش مردگی زدن :
|
در مورد کسانی گفته می شود که برای انجام کاری دچار ضعف می شوند.
«د»
|
دانا داند و پرسد نادان نداند و نپرسد:
|
در مورد کسانی گفته می شود که از دانایی و هوشیاری زیاد سئوال می کنند و آدم نادان نمی داند و نمی پرسد .
|
داغ شکم از داغ عزیزان بدتر است :
|
در مورد کودکانی گفته می شود که برای خوردنی سخت می گریند .
|
در خانه ات را ببند , همسایه ات را دزد نکن :
|
مواظب مالت باش تا به کسی تهمت دزدی نزنی .
|
در جنگ حلوا پخش نمی کنند:
|
طبیعت جنگ ,جنگیدن است .
|
دستم نمک نداره (یا ) دستم بی نمک است :
|
به هر کس خوبی کنه جای آن بدی می بینه .
رنج و تلاش فراوان کشیدن برای تحصیل علم .
|
دودش به چشم خودت می رود :
|
مجازات و سختی کار نصیب خود خواهد شد.
|
در همیشه به یک پاشنه نمی گرده :
|
دنیا این جور نمی ماند.
|
در کوزه بگذار آبش را بخور:
|
کاری که می خواهی بکنی ارزش ندارد.
منظور آن است که آنقدر محو در سخنان کس شدن و شیفته او گشتن .
|
درخت هرچه بارش بیشتر سرش پایین تر :
|
هر کس رتبه و دانش فزونی یابد افتاده تر می شود.
|
در هفت آسمان یک ستاره ندارد :
|
برای کسی گفته می شود که بی چیز است .
|
ده انگشت را خداوند برابر نیافریده :
|
منظور این است که میان اشخاص با هم اختلافی است .
یعنی مرد زرنگ و زیرک و کار درستی است .
|
دیگران کاشتن ما خوردیم , ما می کاریم دیگران بخورند:
|
منظور استفاده رساندن به همدیگر است .
منظور بسیار متحد و رفیق بودن است .
به کسی گفته می شود که خوراکیهای خیلی داغ را به راحتی بخورد.
«ذ»
|
ذکر کدورت , کدورت می آورد :
|
تکرار حرفهایی که در گذشته باعث ناراحتی شده رابطه دوباره را بهم می زند.
گفتن سخنانی که باعث خوشحالی شود نزدیک به انجام دادن آن عمل است که باعث سرور و خوشی می شود.
«ر»
|
رستم است و یک دست اسلحه :
|
در مورد کسانی گفته می شود که با یک دست لباس , فخر بفروشند .
|
روده بزرگه , روده کوچکه رو خورد :
|
وقتی که انسان خیلی گرسنه باشد .
منظور در زندگی طوری راهنمایی کن که راه گشا باشد نه باعث انحراف و بن بست شود .
|
رفتنم با خودم , امدم با خدا :
|
وقتی که از زمان بازگشت اطلاع نداشته باشد .
نشانه از تنبلی و کاهلی است .
کنایه از اینست که کسی در مورد انجام کاری یقین نداشته باشد .
یعنی کسی را در منگنه و فشار قرار دادم .
|
روزی گربه , دست زن شلخته است :
|
زنی که خانه دار نباشد سبب ضرر و زیان است .
|
روزه بی نماز , عروس بی جهاز , قورمه بی پیاز :
|
در مورد کاری گفته می شود که از اول تا آخرش ناقص است .
|
روزه خوردنش را دیده ام , اما نماز کردنش را ندیده ام :
|
عمل بدش را دیده ایم ولی عمل خوبش را ندیده ایم .
زحمت بیهوده کشیدن و ضرر کردن .
کنایه از اینست که در فصل بهار اشتها زیاد می شود.
|
رخت دو جاری را در یک تشت نمیشه شست :
|
کنایه از رقابت زنهای دو برادر است .
یعنی جایش راحت و خیالش آسوده است .
کنایه از اینست که اختیار ما دست کس دیگری است .
«ز»
به شوخی هنگامی به دو نفر گفته می شود که با اخلاق و کردار و گفتار همدیگر آشنا هستند .
|
زبان گوشت است و به هر طرف که بچرخانی می چرخد :
|
زمانی گفته می شود که شخصی دروغ و بی منطق صحبت کند .
|
زمستان رفت و روسیاهی به ذغال ماند :
|
بدون اینکه موثر باشد خودکار دست به نتیجه مثبت می رسد .
کسی را نزد دیگری بی اعتبار کردن .
|
زمانه با تو نسازد تو با زمانه بساز :
|
با صبر و حوصله با اتفاقات پیش بینی نشده روبرو شدن .
با دروغ و ریا کسی را فریب دادن .
کسی که خود را به خطربیاندازد و نتیجه ای نداشته باشد .
|
زن راضی , مرد راضی گور پدر قاضی :
|
بدین منظور است که در هر صورت با هم دیگر تفاهم دارند و احتیاجی به نظر دیگران ندارند .
منظور مال و ثروت زیاد دارد .
|
زبان گزیده بدتر از مار گزیده است :
|
یعنی حرف ناخوشایندی ممکن است هرگز فراموش نشود ولی زخم مار , ممکن است التیام یابد .
خیلی تنبل و بی عرضه است .
به فرزند کسانی گفته می شود که پدرش پیر باشد و او متولد شود .
|
زخم خوب میشه ولی جاش می مونه :
|
کنایه از اینست که هر کاری اثر خود را تا ابد بجا می گذارد .
«س»
یعنی چاپلوسی و تملق گوئی .
|
سالها بی قمقمه مشق کرده :
|
منظور کسی در کاری با تجربه و وارد باشد .
اختلاف بین شان زیاد است و به توافق نمی رسند .
از نا امیدی ناراحت شدن .
|
سال به سال دریغ از پارسال :
|
منظور سالها ی جدید بدتر از سالهایی است که گذشته است .
|
سال به دوازده ماه , ما می بینیم یکدفعه هم تو ببین :
|
در مواردی گفته می شود که کسی پر از عیب باشد ولی یک غیب کوچک کسی را به رخش بکشد .
|
سالها می گذره تا شنبه به نوروز بیفته :
|
منظور این است که کسی برای انجام کاری فرصت را از دست بدهد و باز منتظر فرصت دیگر شود
|
ستاره را بالای سر خود نمی تواند دید :
|
منظور به کسی است که بی نهایت حسود و خود پسند است .
یعنی نهایت تنبیه را انجام داد .
|
سخاوت پس از ادای وام است :
|
یعنی وقتی عمل شایسته ای انجام دهی نیکوکار هستی .
بدین منظور است , که با حرفهای درست دوست های بیشتری پیدا می کنی .
یعنی بدون اجازه کسی در مورد او تصمیم می گیرد .
یعنی بسیار سخاوتمند و بخشنده می باشد .
منظور کسی است که با زبان خوش کس دیگر را گرفتار مشکل کند .
|
سرش به تنش زیادی می کند :
|
کسی که سراغ خطر بزرگی می رود .
کسی که از خانه و کاشانه فرار کند تا آسوده شود .
بر سر هدفی جان خود را دادن .
کار بزرگ خطر و مسئولیت بیشتری دارد .
صبح خیلی زود سر کاری رفتن .
یعنی شخص با احترامی است .
یعنی قسمت بزرگ کار هنوز تمام نشده .
|
سر قبری گریه کن که مرده توش باشد :
|
به معنی این است که کسی را نصیحت کن که پند پذیر باشد .
|
سر کیسه را شل کن همه دنبالت میان :
|
منظور خرج کردن و احسان دادن است که نیازمندان برای گرفتن آن جمع می شوند .
|
سرکه هوا رفت پائین رو نمی بیند :
|
زمانی که کسی به درجه بالائی رسید توجهی به زیر دستانش نکند .
یعنی همه یک جور و یک شکل هستیم.
|
سرش را پیراهنش هم نمی داند :
|
منظور به کسی که خیلی تو دار و رازش را کسی نداند.
یعنی با هم خیلی مهربان و با محبت هستند.
بدین معنی است که معمولا کوچکتر خانه بیشتر دستورات را انجام
می دهد.
یعنی دو نفر در بدی کم و کسری از هم نداشته باشند.